a MUSIC CRAZY from DAGHAN PLANET



مدت مدیدی بود ک قصد داشتم عکسهایی ک طی گذر دورانی از زندگی از من گرفته و چاپیده بودند را در آلبومی ک نصفه و نیمه باقی مانده بود، بچسبانم.

امروز دوباره چشمم ب آلبوم افتاد ک گوشه ای نشسته بود و خاک میخورد!

این روزها مردم بجای چاپیدن عکس در آلبوم، آنها را در گالری و هارد و فولدرهای مختلف میچپانند.

خود من مدتهاست ک ادامه ی زندگی ام را[یعنی از آن سالی ک دوربینی دیگر درکار نبود و اهل خانه مجهز ب تلفن همراه دوربین دار و مدل بالا شدند!] در کامپیوتر چپانده ام و سالهای مختلف و لحظه های مختلف و فیگور های مختلفی ک گرفتیم ب امید اینکه بنشینیم و گلچین کنیم و از این حرف ها در کامپیوتر مانده و نمیدانم آنها آنجا چه میخورند(!) و دیری نپاید ک ویروسی بیاید و درایوهایی که تا خرخره پرشده و قرمزند و رو ب انفجارند را به کلی بترکاند و ادامه ی زندگیمان و تمامی خاطره ها دود شود و دود آن چشم مارا بسوزاند و اشکها بریزیم در فراغ روزهای برباد رفته!

گذشته از اینها،دیدن عکسها و تداعی خاطره ها خوب است.

از من میشنوید حداقل سالی یکبار و حداکثر با فاصله ی دو یا سه ساله تداعی خاطرات کنید! چرا که اینجانب تداعی نکرده بودم تا به امروز و امروز در عکسهای آلبوم دست بر گردن مشتی غریبه با ته چهره های آشنا انداخته و از درون عکسی کوچک، به خودِ امروزم نگاه میکنم! و هیچ یک نمیدانیم که در پس دوربین[چه این طرف و چه آن طرف!] چه بر دیگری میگذرد!

تنها با افسوس به لبخند خود مینگرم و حتی یادم نمی آید چرا آن روزها شاد بودم!

امروز نشسته ام و دانه دانه عکسهای باقی مانده را در آلبوم میچپانم تا شاید روزی به آنها برگردم و تداعی خاطرات شود!

غافل از اینکه امروز بیکارم و دیری نپاید که دوران علافی به سر آید و دوباره چنان بر قلتک زندگی میچرخم و سرگیجه میگیرم که حتی خود را از یاد میبرم!

تا روزی که ناشناسی که شاید فرزندم باشد و شایدم هم فرزندش، از زیر خروارها خرت و پرت دور ریختنی آلبومی پیدا میکند که خاک خورده و صاحبش خاک شده باشد و آن صاحب مرحومه ی مغفوره در حسرت آن مانده که برسر آلبوم نشیند و گذر عمر ببیند چراکه گلچین روزگار خیلی زود اورا چیده و شتابان از دیار فانی به باقی فراری داده است!!!

خلاصه اینکه خاطره بازی کنید پیش از آنکه از بازی زندگی بیرونتان کنند! :)


آخرین مطالب
آخرین جستجو ها